کتاب رمان رودابه

120,000 تومان

مهین سالار یکی از نویسندگان دغدغه‌مند و مستعد ادبیات ایران در سالیان اخیر است. او در اغلب آثار داستانی خود، روایتگر زندگی زنان طبقات فرودست جامعه بوده است؛ زنانی که نه در خانه و نه بیرون از آن، هرگز جایگاهی شایسته و محترم نداشته‌اند و همواره، به انحای گوناگون، ناچار از تحمل بارِ سرکوب و تحقیر بوده‌اند. در کتاب رودابه نیز، به سان دیگر آثار نویسنده، زندگی همین دست از زنان به تصویر کشیده شده است. بیشتر بخوانید

دسته: نویسنده:

2 عدد در انبار

معرفی کتاب

مهین سالار یکی از نویسندگان دغدغه‌مند و مستعد ادبیات ایران در سالیان اخیر است. او در اغلب آثار داستانی خود، روایتگر زندگی زنان طبقات فرودست جامعه بوده است؛ زنانی که نه در خانه و نه بیرون از آن، هرگز جایگاهی شایسته و محترم نداشته‌اند و همواره، به انحای گوناگون، ناچار از تحمل بارِ سرکوب و تحقیر بوده‌اند.
در کتاب رودابه نیز، به سان دیگر آثار نویسنده، زندگی همین دست از زنان به تصویر کشیده شده است. قهرمان رمان پیش‌رو زنی جوان به نام رودابه است. در ابتدای داستانْ او را، به همراه گروهی دیگر از شخصیت‌های مرکزی کتاب، محبوس در زندان می‌یابیم. در ادامه، از طریق سلسله‌ای از دیالوگ‌های جاندار و پرکشش، پی به بیماریِ شخصیت اصلی داستان، و تلاش او برای تحت درمان قرار گرفتن می‌بریم. اندکی بعد نیز او را بیرون از دروازه‌های آهنی زندان، در حال استشمام «هوای آزادی» می‌بینیم؛ هوایی که به قول خود رودابه، عطر و بویی به کل متفاوت با عطر و بوی هوای زندان دارد. باری، داستان تازه در این مرحله است که به راستی آغاز می‌شود. آنچه در پیِ آزادی رودابه بر او می‌رود، زنجیره‌ای از وقایع باورنکردنی است که هر یک، بخشی از وجوه شخصیت و سرگذشت او را بر خواننده آشکار می‌سازند.

قسمتی از کتاب
– تو کی هستی که بخواي اجازه بـدي یـا. نـدي دختـر؟ ایـن خونـه مـال
خودشه، سندش به نامشه.
افسون به خود پیچید.
– دوزار گذاشتی کف دست ما اون‌وقت همه رو کردي به نام خانوم؟
– سهمتون بود دیگه.
– یه قاتلم مگه سهمی .داره؟ پـدرمونو.کـشته اون‌وقـت بیـرونش نکـردي
که هیچ، خونه‌مونو به نامش زدي؟ اینجوري نمی‌شه زرین خانوم.
زرین خانم با چشم‌هایی از حدقه .درآمده به طرفش چرخید.
– تو یکی ساکت، فقط ساکت.
و انگشت اشاره‌اش را به‌طرف بقیه گرفت.
– رودابه واسه موندن .تو خونه‌ي خودش به اجازه‌ي هـیچ‌کـدومتون نیـاز
نداره، اینجا حق خودشه، فهمیدین؟
کسی حرفی نزد .و من تنهـا صـدایی کـه شـنیدم صـداي بـه هـم خـوردن
پی‌درپی در اتاق بود و پاشنه‌هاي کفشی که با غیض بـه .روي آجرهـاي کـف
حیاط خط می‌انداخت. خواهران و برادرانم. آمده بودند و همگی بـراي بیـرون رودابه
راندنم از خانه‌ي پدري توافق کرده بودنـد. بـه خیـالم دردي بـالاتر از ایـنکـه
خانواده‌ات تو را نخواهند وجود نداشت. آنها در جایی فراتـر از بـی‌تفـاوتی و
بی‌رحمی. ایستاده بودند، ولی در. پس تمام.این بی‌مهـري‌هـا زنـی هـم. بـود کـه
نامش مادر بود. اینکه در این هیاهوي غریب تکیه‌گـاهی داشـتم کـه هـوایم را
داشت، به‌اندازه‌ي تمام لحظه‌هاي بی‌کسی‌ام دلگرم‌کننده بود. رودابه

صداي خسته ولی گرمش وجودم را نوازش داد.
– تو یه زن سربلندي رودي.
نگاهم از چهره‌ي جذابش رد شد و به روي درختان تنومندي که گوشه‌اي
از حیاط را پر کرده. بودند ثابت ماند. آنها یادگار پدرم بودند. اسداله‌خان به‌ازاي
هرکدام از بچه‌هایش درختی در حیاط خانه با نام خودشان .کاشته بود، درخت
همیشه پربار من حسادت خواهران و برادرانم را …رودا

برای مشاهده توضیحات تکمیلی روی توضیحات تکمیلی کلیک کنید.

برای مشاهده کتاب‌های بیشتر در سایت انتشارات مرسل کلیک کنید.


صفحه اینستاگرام انتشارات مرسل را دنبال کنید – مشاهده اخبار نشر مرسل و اطلاع رسانی های مربوطه

شناسنامه کتاب
نام کتاب

رودابه

نویسنده

مهین سالار

قطع

رقعی

تعداد صفحات

240

نوبت چاپ

اول

سال چاپ

1400

شابک

978-964-972-612-0

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب رمان رودابه”

-33%

کتاب های آفتابگردان (کودک و نوجوان)

کتاب لک‌لک دانا و نقشه مسافرت

30,000 تومان
رودابه
کتاب رمان رودابه

2 عدد در انبار