رمانی عاشقانه از دختری که پدرش را از دست میدهد. برای او زندگی عاشقانهای رقم میخورد. زندگی قاب کوچکی است از خاطرات شیرین و گاه تلخ خاطراتی از من، از تو و تنها قاب زندگی است که بر دیوار عریان دنیا باقی خواهد ماند… «مسافران محترم! لطفا در صندلی خود نشسته، پشتی آن را به حالت اولیه برگردانید و کمربندهای خود را بسته نگه دارید. تا دقایقی دیگر در فرودگاه مهرآباد به زمین خواهد نشست. اقامت خوبی را در تهران برایتان آرزومندیم. مدیریت پرواز، خلیلی.» چشمهایم را بستم و خاطرات گذشته را مرور کردم؛ حالا پس از مدتها برمیگشتم به تهران! به زادگاهم! ولی این بار تنها، بدون پدر! چقدر دلم هوای پدرم را کرده بود. پذیرش مرگ پدر برایم دشوارتر از رفتن مادر بود…»
ادبیات
حقوق،فقه و علوم سیاسی
کلیات
هنر
علوم و تکنولوژی
مهارت های خانه و خانواده
تاریخ و جغرافیا
روانشناسی و علوم تربیتی
اقتصاد و مدیریت
کتاب های آفتابگردان
دین و فلسفه و کلام
علوم اجتماعی
کمک آموزشی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.